امروز صنایعدستی در حوزه رسانههای اجتماعی به طور فزاینده ای حضور دارند. از سازندگان، خردهفروش ها، گالریهای گرفته تا سازمانها و تشکلهای مرتبط با حوزه صنایع دستی از توئیتر، اینستاگرام و سایر پلتفرمهای رسانههای اجتماعی به عنوان ابزار کلیدی برای تجارت و توسعه خلاقانه به صورت گستردهای استفاده میکنند.
اگرچه بحث استفاده از رسانههای اجتماعی بسیار گسترده است اما در این یاداشت به صورت اجمالی به بعضی از تکنیکها و استراتژیهای اصلی رسانههای اجتماعی که امروزه در بخش صنایعدستی در ایران میتواند بهکار گرفته شود، اشاره میکنیم.
پنج فرصت استفاده کاربردی از رسانه های اجتماعی عبارتند از:
فروش: رسانههای اجتماعی پتانسیل جدیدی برای تجارت الکترونیکی ایجاد میکنند. تجارت الکترونیک این فرصت را به تولیدکنندگان و فروشندگان میدهد که مرزهای کاری و تولیدی خود را فراتر از روستا، شهر و یا استان خود گسترش دهند. رسانههای اجتماعی این فرصت را ایجاد میکنند، کسانی که پیش از این تنها بینندگان تصاویر صنایع دستی در فضای مجازی، مجلات، کتابها و ... بودند، حالا فرصت خرید این تولیدات را نیز داشته باشند. از طرفی حضور حداکثری در کلیه رسانههای اجتماعی باعث میشود دریچههای متعددی برای تولیدکنندگان و خریداران باز شود حضور هدفمند در تعداد زیادی رسانه اجتماعی باعث معرفی همه جانبه تولیدات صنایع دستی میشود زیرا هر یک از پلتفرمها در یک یا چند زمینه خاص امکانات و مخاطب بیشتری دارند.
همچنین رسانههای اجتماعی کمک میکنند که تولیدکنندگان و هنرمندان بتوانند علاوه بر محصول، روح محصول و منبع الهام آن را منتقل کنند و در کنار این مهم از نظرات سایر خریداران و تجارب منفی و مثبت، توضیحات و ارزشیابیهای آنها آگاه شوند. از سوی دیگر استفاده از رسانههای اجتماعی به تولیدکنندگان کمک میکند که تنها متکی به خرده فروشها یا بازارهای محلی نباشند و اگر یک یا چند بازارشان به هر دلیلی تعطیل شد بتوانند همچنان به معرفی و فروش خود ادامه دهند.
ارزشآفرینی: رسانههای اجتماعی میتوانند به نمایان شدن داستانهای نهفته در دل صنایع دستی و سازندگانش با نشان دادن فرآیند ساخت خلاقانه، منشا مواد اولیه استفاده شده و الهام بخشی پنهان در کارها کمک کنند. همچنین پتانسیل آن را دارند تا درک مخاطب از ارزش واقعی صنایع دستی را افزایش دهند. وقتی از طریق رسانههای اجتماعی بتوان محتواهایی را به اشتراک گذاشت که حاوی اطلاعات مفیدی در مورد مواد اولیه، دلایل، سنت ها و آداب مرتبط با آن صنایع دستی خاص باشد، این ارتباط و اعتماد قوی بین تولید کننده و خریدار ایجاد میشود زیرا خریدار احساس نزدیکی بیشتر با تولیدات هنری و صنایعدستی میکند زیرا داستان آن را میداند. در واقع رسانههای اجتماعی بستر خوبی هستند تا در صورت داشتن محتوای قابل اشتراک هدفمند، بتوان فرآیند ارزش آفرینی برای صنایع دستی را در ابعاد مادی و معنوی انجام داد.این داستان ها به خریدار بالقوه این امکان را می دهد تا به ارزش مادی و معنوی صنایع دستی آشنایی و اعتماد بیشتری پیدا کند.
مخاطبسازی: رسانههای اجتماعی میتوانند صنایع دستی را به مخاطبان جدید از فرهنگهای دیگر با سبک زندگی متفاوت معرفی کنند. به عنوان یک مثال ساده، ممکن است یک فرد جوان در یکی از کشورهای اروپایی هیچ آشنایی جدی با مقوله گلیم و گلیم بافی نداشته باشد، اما رسانههای اجتماعی این امکان را میدهند تا هنرمند فعال در حوزه صنایعدستی بتواند هنرش را در اختیار کسانی که ایده یا تجربهای خاص در آن زمینه ندارند قرار دهد. در زمینههای نمایشگاهی رسانههای اجتماعی این قابلیت را دارند که با جذب مخاطبان به عنوان شرکتکنندگان فعال یا مفسران از طریق استفاده از پلتفرمهای موبایل و اپلیکیشن ها اشتیاق ایجاد کنند تا نظراتشان را بگویند، چیزی که شاید بدون استفاده از رسانههای اجتماعی کاملا محدود باشد.
برای این کار استفاده از خدمات پلتفرمهای شبکه های مجازی از جمله ارسال گروهی، نظرسنجی، امکان به اشتراک گذاشتن بروشورها و دفترچههای راهنمای نمایشگاهها، امکان اشتراکگذاری محتواهای تبلیغاتی، استفاده از خدمات صفحات و افرادی که بازدیدکنندگان مرتبط یا چشمگیری دارند، معرفی توسط اینفلوئنسرها از جمله راه هایی است که هنرمندان و تولید کنندگان صنایع دستی می توانند از آن استفاده کنند و برای خود مخاطب بسازند.
همچنین اهمیت داستان سرایی برای موضوعات مهم است، به عنوان مثال هنرمند و تولید کننده صنایع دستی اگر بتواند متناسب با داستانهای محلی، افسانهها، ضربالمثلها برای محصول خود هویت داستانی ایجاد کند، نام و عنوان آن محصول در ذهن مخاطب نهادینه میشود. ما همیشه موضوعاتی که داستانی در آنها نهفته است دوست داریم، به عنوان مثال یک گلدان ساده شاید اهمیتی نداشته باشد، اما اگر بدانیم گلدانی که امروز در دست ماست، مشابهاش صدها سال پیش کارکرد داشته است، برایمان ارزشمندتر جلوه میکند. بنابراین هنرمند باید بتواند علاوه بر هنر و صنایع دستیاش، راوی داستانها نیز باشد و با این کار هویت عمیقتری به تولیداتش بدهد.
تثبیت موقعیت: رسانههای اجتماعی میتوانند از طریق موقعیتسازی برای سازندگان یا تشکلهای فعال درحوزه صنایعدستی از راه آفرینش فرصتهای خلاق و حرفهای جایگاهشان را تثبیت کنند. اگر بخواهیم با یک مثال ساده توضیح دهیم، هنرمند تولیدکننده صنایعدستی پس از شرکت در یک نمایشگاه فروش که ممکن است با استقبال خوبی هم روبهرو شده باشد، ناگهان دچار رکود میشود چون عملا فرصت نمایشگاه تمام شده و مخاطبانش به شدت کاهش پیدا کردهاند. اگر این هنرمند صنایعدستی راهها واصول استفاده از رسانههای اجتماعی را بداند، به راحتی میتواند مخاطبان خود را با استفاده از این ابزار حفظ کند و موقعیتی را که به واسطه نمایشگاه کسب کرده بود، تثبیت نماید.
شبکهسازی: رسانههای اجتماعی میتوانند فرصت اتصال و ارتباط هنرمندان، تشکلها، خرده فروشان، بازارهای بزرگ، نمایشگاهها، سازمانها و نهادهای وابسته را به یکدیگر ایجاد کنند. با استفاده از این شبکههای ارتباطی و اطلاعاتی، هنرمندان سریعتر میتوانند در جریان تغییرات بازار و حرفهشان قرار بگیرند و از طرفی با همافزایی داخلی در این شبکهها میتوانند فرصتهای خلاقانه جدید بیافرینند. درحالیکه یک هنرمند خارج از شبکه و به تنهایی بیشتر تحت تاثیر مشکلات ناشی از تغییرات بازار و حرفهاش قرار میگیرد و نمیتواند در مواقع لزوم و به سرعت از حمایتهای موجود و اخبار اطلاع پیدا کند.
* دکتری مدیریت و برنامهریزی فرهنگی
انتهای پیام/